پارمیس، فرشته كوچولوپارمیس، فرشته كوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره
تاريخ پيوندمانتاريخ پيوندمان، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره
روز عقدكنانروز عقدكنان، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره
روز آشناييروز آشنايي، تا این لحظه: 20 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره
مامان و باباي پارميسمامان و باباي پارميس، تا این لحظه: 43 سال و 18 روز سن داره

بهشت کوچک مامان و بابا

آخر هشت ماهگي و پا گذاشتن به نه ماهگي

پارميس عزيزم دختر خوشگلم كوچولوي زيباي من اي همه عشق و دنياي من  امروز شنبه بيست و هفتم مهر ماه سال يكهزارو سيصد و نود ودو مي باشد. دختر عزيزم تو امروز 8 ماهگيت را تموم كرده و پا به نه ماهگي ميگذاري و يك ماه بزرگتر مي شوي.  دختر خوشگلم دوسه روزه كه مريض شدي و اسهال و استفراغ داري، روز پنجشنبه رفتيم پيش خانم دكتر فتحي، چيز خاصي نگفت چندتا دارو داد گفت از اينها استفاده كنه زود خوب ميشه... عزيز دلم آخه تو چرا بايد مريض بشي بيچاره ماماني هم بدجوري سرما خورده و حالش خيلي خرابه... دختر خوشگلم زود خوب شو و هممونو از نگراني در آر... راستي يه خبر خوش برات دارم و آن اينكه شنبه هفته گذشته فروشگاه شيرين عسل را افتتاح كرد...
27 مهر 1392

آخر هشت ماهگي و پا گذاشتن به نه ماهگي

پارميس عزيزم دختر خوشگلم كوچولوي زيباي من اي همه عشق و دنياي من امروز شنبه بيست و هفتم مهر ماه سال يكهزارو سيصد و نود ودو مي باشد. دختر عزيزم تو امروز 8 ماهگيت را تموم كرده و پا به نه ماهگي ميگذاري و يك ماه بزرگتر مي شوي. دختر خوشگلم دوسه روزه كه مريض شدي و اسهال و استفراغ داري، روز پنجشنبه رفتيم پيش خانم دكتر فتحي، چيز خاصي نگفت چندتا دارو داد گفت از اينها استفاده كنه زود خوب ميشه... عزيز دلم آخه تو چرا بايد مريض بشي بيچاره ماماني هم بدجوري سرما خورده و حالش خيلي خرابه... دختر خوشگلم زود خوب شو و هممونو از نگراني در آر... راستي يه خبر خوش برات دارم و آن اينكه شنبه هفته گذشته فروشگاه شيرين عسل را افتتاح كردم و دا...
27 مهر 1392

سالگرد ازدواج مامان و بابا و روز كودك

دختر خوبم پارميس خوشگلم سلام  ديروز يعني شانزدهم مهرماه سالگرد ازدواج من و مامان بود و هم اينكه روز كودك بود. دختر خوشگلم سه سال پيش در چنين روزي بود كه من و ماماني با هم لباس عروسي به تن كرده و سر سفره عروسي نشسته و جشن بزرگ عروسيمان را برگزار كرديم. اون موقع تو هنوز نبودي... امروز سه سال از اون موقع مي گذرذ و تو با آمدنت زندگي مارا پرنشاط و خوشبختي ما را كامل كرده اي و من وماماني هر لحظه تو رو بيشتر دوست داريم... نميدوني كه تا چه حدي برايمان عزيزي و ما چقدر تورو دوست داريم و براي تو ارزش قائليم.... پارميس زيبايم، اي نور ديدگان من، اي همه دنياي من، از وقتي كه پا به خونمون گذاشتي، برا خونمون خير و بركت آوردي و من خد...
17 مهر 1392

سالگرد ازدواج مامان و بابا و روز كودك

دختر خوبم پارميس خوشگلم سلام ديروز يعني شانزدهم مهرماه سالگرد ازدواج من و مامان بود و هم اينكه روز كودك بود. دختر خوشگلم سه سال پيش در چنين روزي بود كه من و ماماني با هم لباس عروسي به تن كرده و سر سفره عروسي نشسته و جشن بزرگ عروسيمان را برگزار كرديم. اون موقع تو هنوز نبودي... امروز سه سال از اون موقع مي گذرذ و تو با آمدنت زندگي مارا پرنشاط و خوشبختي ما را كامل كرده اي و من وماماني هر لحظه تو رو بيشتر دوست داريم... نميدوني كه تا چه حدي برايمان عزيزي و ما چقدر تورو دوست داريم و براي تو ارزش قائليم.... پارميس زيبايم، اي نور ديدگان من، اي همه دنياي من، از وقتي كه پا به خونمون گذاشتي، برا خونمون خير و بركت آوردي و من خدا ...
17 مهر 1392

اولين عكس آتليه

دختر خوشگلم پارميس عزيزم سلام امروز شنبه ساعت 11:03 از سيزدهمين روز از مهر ماه سال يكهزار و سيصد و نود و دو مي باشد و در كارخانه صنايع پلاستيك ابهر در محل كارم نشسته ام و براي تو دختر نازم مي نويسم. عشق بابايي ديروز عصري ما سه تايي بيرون رفته بوديم و همينطوري داشتيم مي گشتيم كه به مامان گفتم كه بريم از پارميس عكس بگيريم و بزنيم به اتاقش. ماماني هم قبول كرد و ما سه تايي رفتيم عكاسي و گفتيم كه ميخواهيم از اين دختر خوشگلمون يه عكس بگيريم و اون آقاهه هم گفت كه موردي نداره فقط بايد كمي منتظر باشين تا خانم عكاس بيان...ماهم نشستيم و منتظر اومدن شديم ولي تو اونقدر شيطوني كردي كه حدي نداشت...همش داشتي با خودت حرف ميزدي و داد ميزد...
13 مهر 1392

اولين عكس آتليه

دختر خوشگلم پارميس عزيزم سلام امروز شنبه ساعت 11:03 از سيزدهمين روز از مهر ماه سال يكهزار و سيصد و نود و دو مي باشد و در كارخانه صنايع پلاستيك ابهر در محل كارم نشسته ام و براي تو دختر نازم مي نويسم. عشق بابايي ديروز عصري ما سه تايي بيرون رفته بوديم و همينطوري داشتيم مي گشتيم كه به مامان گفتم كه بريم از پارميس عكس بگيريم و بزنيم به اتاقش. ماماني هم قبول كرد و ما سه تايي رفتيم عكاسي و گفتيم كه ميخواهيم از اين دختر خوشگلمون يه عكس بگيريم و اون آقاهه هم گفت كه موردي نداره فقط بايد كمي منتظر باشين تا خانم عكاس بيان...ماهم نشستيم و منتظر اومدن شديم ولي تو اونقدر شيطوني كردي كه حدي نداشت...همش داشتي با خودت حرف ميزدي و داد ...
13 مهر 1392

جمعه پنجم مهر ماه سال 1392

دختر گلم پارمیس عزیزم سلام خوشگل بابایی، اولین بهار و تابستان زندگیت را پشت سر گذاشتی و به سلامتی پا به اولین پاییز زندگیت گذاشتی و من امیدوارم که تو دختر نازم این فصل از زندگیت را مثل سایر فصلها به سلامتی و تندرستی پشت سر بگذازی و شاد و خندان بوده و خنده بر لبانت باشد. دختر گلم ای همه هستی من نمی دانی که تا چه اندازه دوستت دارم و چقدر خاطرت برایم عزیز است. از وقتی که تو کوچولوی نازنین پا به زندگی ما گذاشته ای لحظه به لحظه زندگیمان را عشق و محبت پر کرده است و من به داشتن تو می نازم .   ...
5 مهر 1392

جمعه پنجم مهر ماه سال 1392

دختر گلم پارمیس عزیزم سلام خوشگل بابایی، اولین بهار و تابستان زندگیت را پشت سر گذاشتی و به سلامتی پا به اولین پاییز زندگیت گذاشتی و من امیدوارم که تو دختر نازم این فصل از زندگیت را مثل سایر فصلها به سلامتی و تندرستی پشت سر بگذازی و شاد و خندان بوده و خنده بر لبانت باشد. دختر گلم ای همه هستی من نمی دانی که تا چه اندازه دوستت دارم و چقدر خاطرت برایم عزیز است. از وقتی که تو کوچولوی نازنین پا به زندگی ما گذاشته ای لحظه به لحظه زندگیمان را عشق و محبت پر کرده است و من به داشتن تو می نازم . ...
5 مهر 1392
1